مهارت‌های ارتباطی برای معلمان

ثمراتِ مهارتِ ارتباطیِ گفت و گو؟

  • یادگیری دیالوگی (گفت و گوئی)

  • هنر هم اندیشی! آگاهی! تا دانسته‌هایمان صیقل خورده و پرداخت شود.

  • شکل‌گیری شعور اجتماعی در گفت و گو، که لازمه زندگی اجتماعی! آشنائی با اندیشه و ذهن هم!

  • پیدا کردن خود، مشاهدۀ ذهن و اندیشه خود، در آینه دیگران!

  • ایجاد فضای همکاری، تعامل و تفاهم در جمع، یعنی ما نیازمند دیگران‌ایم!

  • تغییر و بهبودِ افکارِ ما

  • تکمیل و تکامل داشته‌هایمان، بهبود مستمر، مهارِ عادت‌های پیشین، تجدید نظر برای نوآوری و نوشدن!

  • مانعِ تنهایی! و راهی برای تفکر انتقادی (نقادانه)، خودارزیابی و تفکر خلاق

شیر می‌گفت: احساس تنهایی می‌کند چون همه از او می‌ترسند! اگر گفت و گو نباشد، تنهاییم! زیرا؛ فردی، کتابی، سخنی و… مرا به‌هم نمی‌ریزد، مرا به چالش نمی‌کشد، اندیشه‌هایم صیقل داده نمی‌شود، تعادلِ ذهنی‌ام به‌هم نمی‌خورد! از ذهنیاتم خارج نمی‌شوم و تا زمانی که این‌گونه باشد، یادگیری نیست! و مغزمان همواره بر همان شیوه‌های قبلی / عادتی / و فهم و برداشت رایج! عمل می‌کند. مانعِ ارتباط و پیشرفت! و یکی از مشکلات جدی در برابر انتخاب‌های بهترِ ما، فهم و برداشت‌های رایج است که برخی بدان باور داریم، عادتی شده بدون آن‌که به خود اجازۀ بررسی دهیم (تفکرنقاد): آیا درست است یا نادرست! با چه معیاری؟ اگرچه بی تاثیری آن را می‌دانیم!

و لازمۀ گفت و گو! گوش دادنِ فعال، تعلیقِ دانائیِ خود و… بدون قضاوت! برای ارتباط مؤثر! و برای ورودِ به سرها از راه دل! اول باید به حرف‌هایشان گوش بدهیم! و آنگاه با دعوت! به، تفکر! به، مسئولیت‌پذیری! آن‌هم آزادانه، با آگاهی‌بخشی! تا انتخابِ آنان و پذیرشِ مسئولیت انتخاب‌هایشان! که مسئولیت‌پذیری بدونِ آزادی! هرگز! و نیز، با به رسمیت شناختنِ بازیگر اصلی یادگیری (یادگیرنده/دانش‌آموز) و رعایت رفتارهای سازندۀ روابط انسانی و فراهم‌آوریِ فضا و محیط غنی و پربار، تا آنان با حس مهم بودن/تعلق/قدرت/آزادی و خودباوری، اعتماد به نفس (شناخت قوت‌ها و ضعف‌ها)، به توانمندی‌های خود، آگاه شوند که توانمندی! در حسِ کشف، احساس خودکارآمدی و احساس ارزشمندی و عزت نفس، پدیدار می‌شود. آن‌هم؛

  • با کارِ گروهی و ایمان به پتانسیل (توانایی انجامِ کار، ظرفیتِ نهفتهٔ بالقوه، کارائیِ خارق‌العادۀ خودشان).

  • با اکتشاف، یعنی چگونه می‌توانم مفهومِ درسی را به یک چیز واقعی در زندگی تبدیل کنم؟ نه حفظ و قی کردن اطلاعات به هنگام امتحان!

  • با گفت و گو و همکاری بدون نگرانیِ بی نظمی! تا خود تنظیمی و انضباط!

  • با کمک به بچه‌ها تا یادگیرندگان بهتری شوند. با لذت و لحظاتِ خوش! و نیز توجه به ذهنیت رشد!

خانم پروفسور دویک روانپزشک باتجربه دانشگاه کلمبیا، با استناد به شواهد مربوط به کلاس‌های درس و همچنین آزمایش‌های تصویربرداری از مغز افراد، نشان داد که وقتی ذهنیت رشد در افراد شکل می‌گیرد، یعنی به این نقطۀ یقین می‌رسند که توانایی‌هایشان می‌تواند با تلاش و سخت‌کوشی بیشتر شود، احتمال پیشرفت آنها به میزان بسیار زیادی افزایش پیدا می‌کند. او و گروهش در حال انجام پژوهش‌های بنیادینی هستند که نشان می‌دهد مداخلاتی ساده می‌تواند ذهنیت دانش‌آموزان را به شکلی مؤثر در راستای دستیابی به موفقیت بازسازی کند. از جمله ملزوماتِ چنین راهبردی، دقت در پیام‌هایی است که به عنوان بزرگتر دربارهٔ توانایی‌های کودکان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به آنها انتقال می‌دهیم. اینکه به‌صراحت یا با کنایه به آنها بفهمانیم که نمی‌توانند موفق شوند، به‌طور حتم می‌تواند نابودکننده باشد. اما جالب اینجاست که ستایشِ هوش بالای آنها نیز می‌تواند همین اثر منفی را داشته باشد. نتایج پژوهش‌های خانم دویک نشان می‌دهد، اگر به جای ستایشِ هوش و استعداد بچه‌ها که نتیجه آن، رضایت آنان از خودشان است و از سخت‌کوشیشان می‌کاهد، آنان را به‌خاطر تلاش‌ها و زحماتشان تشویق کنیم، انگیزه‌شان برای یادگیری و موفقیت، بیش از پیش افزایش می‌یابد. این‌ها حسِ توانمندی شگفتی برای یادگیری و ارتباط مؤثر می‌دهد و باعث تحکیم قدرتِ ارتباط و یادگیری! می‌شود.

اگر سوالی هست بفرمایید؟