با پیشگیری! با مطالعه، با تفکر! با گفت و گوی با بچهها و شنیدن راهحلِ بچهها! و کاربست آن!
آیا ما در طراحی درسها برای یادگیری، از مفاهیم اساسی راستْ مغز! چون، داستان، همنوائی، همدلی، بازی و معنا بهره بردهایم؟ رعایت موارد بالا همگی، رفتارهای سازنده و پاسخ به نیازهای او است. و برعکس! توسل به رفتارهای مخربِ روابط انسانی؛ چون، عیبجویی (انتقاد)/سرزنش/شکوه و گلایه/نق و غرغر/ تهدید/تنبیه/برچسبزدن/بیاعتنایی و طرد/ دادن باج و رشوه و به ویژه رقابت و مقایسه (کنترلِ بیرونی)! به انتظارِ رفتارهای مخرب و خودتخریبگر با اهدافی اشتباه! از او! به تلافی و جبران ناکامی و ارضا نشدن نیازهایِ بنیادینش؟ چونان هدفِ جلب توجه افراطی، قدرتطلبی، انتقامجوئی! و اگر کارساز نشد، به بیکفایتی/بیاشتهائی روانی/درماندگی/احساس افسردگیِ واقعی یا خیالی روی میآورد. راه برون رفت، برای پیشگیری از تبدیلِ رفتارهای تعاملی به رفتارهای تدافعی/تهاجمی! با اهداف اشتباه! مراقبت از شخصیت فرد که خدشهدار نشود و همواره احترام و اعتماد برقرار باشد که ارتباط موثر و هوشمندانه به دنبال برقراریِ اعتماد است و این بدان معناست که به آنان بفهمانیم هر کاری بکنند یا هر حرفی بزنند! طردشان نخواهیمکرد! معلم! برای نزدیک ماندن به او، هر کاری میتوانی بکن (گذشت، حمایت و مشاورت!) که رابطۀ تو با او از هر درسی، مهمتر است! برداشتنِ کنترل بیرونی و فشار از روی دانشآموزان! در دوران کودکی و نوجوانی او و ویژگیهای این دوران آنهم در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات و دیجیتال و هوش مصنوعی و… با فشارهای تحصیلی و رقابتهای شدید از هماکنون! بر سر کنکور و اضطراب و فشارهای روانی (استرس) و درماندگی و حس افسردگی و ناامیدی نسبت به آینده! و چه بسا مشکلات و خشونتهای خانوادگی، اقتصادی اجتماعی و… او چه کند؟! و البته بر مسئولان است که هوای معلم! را در این شرایط سختِ معیشتی و… برای عدالت آموزشی! داشته باشند که او نیزْ چه کند؟! و اگر اما دانشآموز، معلمی مهربان، با گذشت، با شفقت و حامی داشته باشد که با او به گفت و گو بنشیند و با همدلیْ او را به معنای زندگی و حل مسئلههای آن تشویق نماید، با این نگاه! او شاید یکی از منجیان بشریت باشد و در ادامۀ رفتارهای نیک و انسانی ما بخواهد جهان را جای بهتر و زیباتری برای همگان کند.